دختری در دنیای شناور

بچه طبقه بالاییمون هی میدود:)هی میدود از صبح ظهر شش بعدازظهر هشت شب نه شب ده شب دوازده شب حتی حتی یک شب حتی یک شب...!

میخوام توپ بسکتبالمو باد کنم هی بزنم به سقف یوهاهاها^_^

ساعت شیش صبحه:)از صدای زنگ ساعت یکی که میومد فهمیدم:دی
خوشحالم که امروز دانشگاه ندارم و به همون اندازه ناراحتم که طراحی رو جلسه پیش نرفتم و الان نمیدونم چی باید بکشم و چجوری و ناراحتم که من قلممو کنترل نمیکنم و اون منو کنترل میکنه-_-
+
مهتاب رفته انزلی با دوست پسرش خواهر دوست پسرش و دوتا از دوستاش که یکیشون خارجیه:دی
و بله من حسادت میکنم و بله من یک سال و نیمه مسافرت نرفتم:/...
مامان گفت خب بیا ما هم با تور بریم من گفتم نه^_^
کاش یه گربه داشتم حداقل...
+
اینجا تبدیل شده به روزانه نویسی البته از اول هدفم بود خود خود خودم باشم دیوونه بدون استعداد حتی یا بدون حرف خاصی میتونم تا ابد اینجا بنویسم:)

دوتا سریال خوب که اگه ندیدین بینید اولیش که مات حیرون میشید بعد هر قسمتش و دومیش که هنوز تمومش نکردم ولی خیلی خیلی خوبه دوتاشم از کتابای مارگارت اتوود هست:)
1.the handmaid's tale
2.alias grace

اگه اگه خواستید برید سینما واسه تفریح یه فیلم ایرانی ببینید ایتالیا ایتالیا بد نیست یعنی آهنگاش خیلی خیلی خوب و خفنه:)و داستانشم برداشت یکی از داستانای جومپا لاهیریه:)